روزنامه نگار کیست

روزنامه نگار کیست آدم‌های زیادی درگوشه و کنار دنیا هستند که گاه و بی‌گاه مطلبی می‌نویسند، چند تکّه خبر از این طرف وآن طرف می‌فرستند و خودشان را روزنامه‌نگارمی‌خوانند آیا واقعا اینها روزنامه‌نگارند؟ اگر اینها روزنامه‌نگارند چگونه می‌توان آنها را از افرادِ حرفه‌ای به طور منظّم برای روزنامه‌ها ومجله‌ها و ارگانهایِ داخلی کار می‌کنند جدا کرد؟ حال بگذریم از آن عده ای که برای رادیو و تلویزیون مطلب خبر تهیه می‌کنند. پس واقعاً چه چیز یک روزنامه‌نگار را می‌سازد؟

روزنامه‌نگار حرفه‌ای را به راحتی می‌توان شناخت او دراستخدام یک روزنامه است، برای روزنامه‌اش گزارش تهیه می‌کند یا ممکن است مقاله یا سرمقاله بنویسد. یا به تصحیح مطالب بپردازد یک روزنامه‌نگار حرفه‌ای با نام‌های مختلفی شناخته می‌شود: گزارشگر، مقاله‌نویس، خبرنگار ویژه، مسئول تنظیم خبر، معاون سردبیر، مسئول بخش ورزش، مسئول اخبار شهری، مسئول بخش تجاری، دبیرِ اخبار عمومی و سردبیر دامنه کارهایی که او انجام می‌دهد به وسعت دنیای پیرامون اوست او درمورد هرچیزی که جنبه خبری داشته باشد، گزارش تهیه می‌کند؛ خواه درمورد جرم و جنایت، نظم و قانون، برنامه‌های سیاسی، دادگاه‌ها، قوه‌ی مجریه وقوه‌ی مقننه باشد، و خواه درباره‌ی مردم، مُد، هنر، موسیقی، نمایش، ادبیات و غیره. کار روزنامه‌نگار بیش از اینهاست. او نوشته‌های دیگران را تصحیح می‌کند، اخبار را تفسیر و انتقاد و جمع‌بندی می کند. قبل از هر چیز روزنامه‌نگاری، برکسی که آموزش‌های لازم و تخصصی را در زمینه کار پیچیده انتشار یک روزنامه دیده است، یک شغل محسوب می‌شود، و این در مورد آماتورهای مطرح نیست. روزگاری بود که می‌گفتتد روزنامه‌نگار به‌طور مادرزاد روزنامه‌نگار است و چنین نیست که یک نفر را به مدرسه روزنامه‌نگاری بفرستند و او در پایان روزنامه‌نگارشود. مهاتماگاندی هیچگاه قدم به مدرسه روزنامه‌نگاری نگذاشت. اما درآن روزگار، وضع فرق می‌کرد. هرکسی با مقداری ذوق و قریحه تبلیغی می‌توانست خودش را روزنامه‌نگار معرفی کند. یک ماشین چاپ بخرد و یا کرایه کند و روزنامه‌ای را بیرون آورد و اما امروزه وضع کاملاً فرق می‌کند وکار پیچیدتر شده است. و بی شک، حتی همان افرادی که مادرزادی روزنامه‌نگار هستند، اگر دوره‌های تخصصی روزنامه‌نگاری را طی کنند، خیلی بهتر از دیگران خواهند بود.

در هندوستان، اولین مرکز آموزش روزنامه‌نگاری، در دانشکده‌ی هنردانشگاه ملّی مدرس درسال ۱۹۲۰ تأسیس شد. موضوعات درسی عبارت بود از؛ تاریخ روزنامه‌نگاری، قانون‌های مطبوعات، سرمقاله‌نویسی و مدیریت روزنامه.

صادقانه باید بگوییم که برای روزنامه‌نگار خوب بودن دیدنِ آموزش‌های تخصصی کافی و صحیح، اهمیت بسزایی دارد اما، این هشدار را هم می‌دهیم که هر کسی که مدرک روزنامه‌نگاری می‌گیرد لزوما روزنامه‌نگار نیست.

حا ل به سؤال بعدی می‌رسیم: چه چیز یک روزنامه‌نگار را می‌سازد؟ برای این سوال به تعداد رهبران و بزرگان روزنامه‌نگاری پاسخ وجود دارد. جیمز رستون از نیویورک تایمز، «سرحالی و زنده دلی» را اصل می‌داند پل میلر از گروه روزنامه‌های گانت در آمریکا «زرنگی و حیله‌گیری» را مهم می‌داند. و هربرت بورکر، یکی از سردبیران معروف «روکردن حقیقت و مو از ماست کشیدن» را ویژگی اصلی روزنامه‌نگار می‌داند.

البته، یک روزنامه‌نگار باید پُر انرژی باشد و باید بتواند حقیقت را بیرون بکشد، و حتی اگر لازم باشد از فریبکاری استفاده کند، اما اینها همه پاسخ‌هایی جزئی هستند. روزنامه‌نگار شدن، احتیاج به خیلی چیزهای دیگر غیر از انرژی یا علاقه به کار دارد. با وجود این، سخنان آقای رستون در مدرسه روزنامه‌نگاری کلمبیا اهمیت زیادی دارد:

«من طرفدار پرو پا قرصِ تربیت و آموزشِ تخصصی روزنامه‌نگاران هستم. در عین حال، ما در بین روزنامه‌نگاران نیویورک تایمز افرادی را داریم که چندین مدرک دانشگاهی دارند و افرادی هم هستند که تحصیلات عالیه را بنا به دلایلی به پایان نرسانده اند… اما هردو گروه خوب کار می کنند. وقتی پرونده‌ی این آدم‌ها را ورق می‌زنیم، با این واقعیت مواجه می‌شویم که همه آنها این کیفیت بالا – یعنی سرحالی، انگیزه، زنده دلی –را دارند، حال شما هر نامی که دوست دارید به آن بدهید بنابراین به نظر من کامل‌ترین و بهترین آموزش‌ها در امور تخصصی نمی‌توانند یک روزنامه‌نگار برجسته بسازند مگر اینکه ویژگی اصلی، یعنی سرحالی وزنده دلی نیز همراه تخصص باشد.»

اس. ساداناند سردبیرِ فری پرس ژورنال (Free Press Journal ) نیز حرف آقای رستون را تأیید می‌کند و نمونه آن را تی. ساداناند می‌داندکه هرگز به دانشگاه نرفت اما تمامی کسانی که او را می‌شناختند، اذعان داشتند که روزنامه‌نگار بزرگی است. او مردی بود کاملاً سرحال، سرزنده و با انگیزه. یعنی همه آن ویژگی‌هایی را که آقای رستون می‌گفت، داشت. در واقع او آنچه را که در ساداناند بود، در دیگران جست‌وجو می‌کرد. نکته مهم در مورد چنین آدم‌هایی این است که گرچه مدرک دانشگاهی ندارند، اما نیرو و علاقه کافی به کارشان دارند و در صورت لزوم آموزش‌های مور د نیاز را برای روزنامه‌نگار خوب و موفق بودن می‌پذیرند. در ایامِ گذشته هرکسی که انگیزه‌ی لازم را درخود می‌دید، به شغل روزنامه‌نگاری می‌پرداخت و همزمان با کارش، آموزش هم می‌دید. آنها عمدتاً مردانی خود آموخته بودند. اما امروز، با رقابتی که برسر کسب شغل‌های مهم وجود دارد، عاقل آن است که قبل از گرفتن پُست، آموزش‌های لازم را ببیند.

ماهیت آموزشهای لازم برای روزنامه‌نگار شدن

برای آغاز کار دانشجوی روزنامه‌نگاری باید ازنظرمعلومات هنری، علمی یا تجار ی نمره‌ی خوبی بگیرد. با این حساب احتمالاً چنین فردی می‌تواند با رعایت قواعد دستور زبان، مطلب بنویسد و با ساخت جمله نیز آشناست. همچنین بهتر است دانشجویی که در یک محیط غیرانگلیسی فارغ التحصیل شده است، درس‌های تخصصی انگلیسی را بگذراند تا بیش‌ترین بهره را از مطالعات مربوط به روزنامه‌نگاری به زبان انگلیسی ببرد، این بدان معنی نیست که دانشجوی ناآشنا به انگلیسی نمی‌تواند از درس‌های روزنامه‌نگاری بهره ببرد. اما برای کارکردن در یک روزنامه خوب و معتبر [درهند]، روزنامه‌نگار باید با زبان انگلیسی آشنا باشد دقت، امانت و حساسیت نسبت به اخبار، سرمایه‌های اصلی‌اند وقتی که به زبان مادری درس‌های روزنامه‌نگاری وجود ندارد. آنگاه روزنامه‌نگار مشتاق تنها یک راه در پیش روی خود دارد: حضور درکلاس‌های زبان انگلیسی.

آنچه که مهم و اساسی است این است که روزنامه‌نگار باید بتواند مطالبش را به راحتی به زبانی بنویسد که با آن می‌خواهد خوانندگانش را مورد خطاب قرار دهد روزنامه‌نگار با واقعیت‌ها سروکاردارد، اما واقعیت‌ها در قالب لغتها بیان می‌شوند حال به هر زبان و لهجه‌ای که باشد. روزنامه‌نگاری که به زبان تسلّط نداشته باشد، نمی‌تواند امیدی به تاثیرگذاری برخوانندگانش داشته باشد این نکته، اهمیت تسلّط بر چند زبان را نشان می‌دهد. هرچه فرد زبان‌های بیشتری بلد باشد، شانس بیشتری برای پیدا کردن شغل دارد خصوصاً که دولت‌ها با هم برسرانجام کارهای‌شان به زبان‌های بومی و منطقه‌ای به رقابت می‌پرداخته‌اند. حتی در دهه‌های ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰و ۱۹۵۰، در هندوستان، گزارشگرانی که صرفاً با زبان هندی، اردو، گجراتی و مراتانی آشنایی داشتند و آن را می‌فهمیدند بر دیگران ارجحیت داشتند.چیزی که در گذشته این همه ارزش داشته مطمئنا امروزه با ارزشتر هم شده است این را نیز باید افزود که روزنامه‌نگاری که با زبان‌های خارجی دیگری مثل فرانسوی، آلمانی، روسی یا عربی آشنا باشد، مطئناً برای گرفتن شغل‌های خارج از کشور از کسی که فقط یک زبان انگلیسی بداند، شانس بیشتری دارد.

آیا روزنامه‌نگاری یک شغل است، حرفه است، صنعت است یا تجارت؟ جالب است که بگوییم که روزنامه‌نگاری یک حرفه است، مثل حقوق یا طب یا مهندسی. اما درعین حال، صنعتی است که باید آموخته شود. و وای بر روزنامه‌نگار ناشری که از اصول مدیریت بازرگانی خبر نداشته باشد! ساداناند روزنامه‌نگار بزرگی بود، اما تاجر خوبی نبود و آخرکار هم شکست سختی خورد. مطمئناً اگر مدیر بازرگانی خوبی بود، در روزنامه‌نگاری هم وضع بسیار بهتری می‌داشت. روزنامه‌نگاریِ موفق، لزوماً روزنامه‌نگاری خوب نیست، اما روزنامه‌نگار ی خوب باید روزنامه‌نگاری موفق هم باشد. اولین هدف روزنامه‌نگار، ایجاد ارتباط است و روزنامه‌ای که فروش نرود، به اولین هدف خود دست نمی‌یابد. بنابراین، گفتن این جمله که «روزنامه‌نگاری، یک حرفه رفیع و بلند مرتبه است، نه یک صنعت یا تجارت» کمی مغرورانه است و باید از آن حذر کرد. نوشته خوب، هم سرمایه مطلوب و ارزشمندی است، و هم خوب به فروش می‌رسد و مسئول تنظیم اخباری که صفحات نشریه را خوب تنظم کند باید هم‌وزنش طلا به پای او ریخت گفتن اینکه صفحه آرایی، یک حرفه است و نه یک هنر، برداشت غلطی است. بی‌شک روزنامه‌نگاری یک حرفه است، اما روزنامه‌نگاری که خودش رابه حرفه‌اش محدود کند به احتمال زیاد خواهد فهمید که استعدادش چندان رشک برانگیز نیست: دانشی است بی‌مشتری. تاریخ روزنامه‌نگاری پُر است از سرگذشت مردانی که غرورشان به آنها اجازه نمی‌داد که خود را دلّال وتجارت پیشه بدانند.

حرفه ای کیست؟

حرفه‌ای کسی است که آموزش‌های لازم را در رشته تخصصی‌اش دیده است. فردی که در دانشکده‌ی پزشکی دوره‌ی لازم را ندیده و مدرک آن را نگرفته باشد، حق طبابت ندارد. حقوقدان، حسابدار برجسته، و در برخی کشورها حتی آرایشگرها و «متخصصان زیبایی» باید مدرک لازم را که نشان دهنده‌ی صلاحیت آنهاست، کسب کنند. بنابراین، اگر روزنامه‌نگاران هم از نظر استعداد شغلی از طرف هم ردیفان و همکارانشان، شناسایی کافی به دست آورند، کاری مناسب کرده اند. اما درهندوستان، به خاطر نبود یک سازمان مشخص، صرفاً در لیست حقوقی یک روزنامه بودن نشان‌دهنده صلاحیت داشتن روزنامه‌نگار است در چنین شرایطی تنها راه تشخیص حرفه‌ای از آماتور فهم این نکته است که آیا شخص مورد نظر به طور تمام وقت و فعال در روزنامه استخدام شده است یا نه. اگر چنین است یا اندکی مسامحه می‌توان او را فردی حرفه‌ای دانست. ولی روزنامه‌نگارِ «آزادنویس» (Free Lance journalism) یعنی کسی که در استخدام روزنامه نیست، ولی مرتباً در یک ستون خاص مطلب می‌نویسد، فقط یک آزاد‌نویس است، نه یک حرفه‌ای.

آزادنویسی (Free- Lance Writing)

فرهنگ لغت رندوم هاوس (The Random House Dictionary)، «آزاد نویس» را این گونه تعریف می‌کند: فردی که به عنوان نویسنده، طراح، مجری وغیره کار می کند، ولی از یک کارفرما یا سازمان و جای خاص به طور منظمی حقوق نمی‌گیرد. مسلماً این تعریف یا توصیف از این واقعیت ریشه می‌گیرد که در قرون وُسطا، ماجرا جویان نظامی که اغلب رتبه شوالیه‌ای داشتند، برای کسانی خدمت می‌کردند که پول بیشتری می‌دادند. و به اصطلاح، شمشیرشان را برای کسی که بالاترین پیشنهاد را می‌داد، از نیام بر می‌کشیدند.

این واژه، امروزه به نویسندگان، طراحان و سایر کسانی اطلاق می‌شود که آثارشان را به کسی که بهترین پیشنهاد را بدهد، می‌فروشند اینها ممکن است آماتور یا حرفه‌ای‌هایی باشند که بازنشست شده‌اند اما کارشان ارزشمند و مقبول است. اما در جاهایی که روزنامه‌ها خیلی خوش حساب نیستند و آزادنویسی راه آسانی برای گذران زندگی نیست. البته روزنامه‌نگارِ آزادنویسی که توانایی ارائه آثارِ قابل قبولی را داشته باشد ممکن است بتواند به صورت قراردادی کار کند، و در این صورت، مستمرّیِ ثابتی خواهد داشت. نویسنده‌ی قراردادی باید مجموعه مطالبی را برای سردبیر تهیه کند. اگر قرار شود که نویسنده مقاله‌ای را تهیه کند، سردبیر اخلاقاً موظف به چاپ مقاله است آن را بپذیرد، مگر اینکه واقعاً «به درد نخور» باشد. با این همه، سر دبیر موظف نیست، اگر چه باید دستمزد آن را بپردازد معمولاً سردبیرها مقالات و موضوعات را برای «روزمبادا» نگه می‌دارند یا شرایطی را تعیین می‌کنند که به آنها حق قبول یا ردّ مطالب رسیده را می‌دهد.

برای یک مبتدی، آزاد نویسی روش خوبی برای گذران زندگی نیست، آدمی که می‌خواهد آزاد نویس باشد، یا باید به زندگی بخور و نمیر اکتفا کند و یا باید امکانات مالی کافی داشته باشد تا بتواند بدون وابستگی به درآمد نویسندگی، زندگی‌اش را بگذراند. بسیاری از آزاد نویسی‌ها، شغلِ دیگری دارند که زندگی آنها ر ا تأمین می‌کند.

کمتر نویسنده‌ای می‌تواند انتظار داشته باشد که به طور تمام وقت و موفق، به کار آزادنویسی بپردازد، مگر اینکه شایستگی و شهرت کامل به دست آورده باشد اغلب اوقات صلاحیت کافی نیست، بلکه باید دیگران نیز او را صاحب صلاحیت بدانند. سرشناس بودن برای آزاد نویسان به اندازه‌ی صلاحیت داشتن مهم است امروزه، بسیاری از مجله‌ها و روزنامه‌ها تعدادی آزاد نویس مشهور دارند. مثلاً نشریه ساینس تودی (علم امروز) یک کادرِ ثابت آزاد نویس دارد که مطالب بسیار خوبی درمورد موضوعات علمی می‌نویسند.

برای یک آزاد نویس، عاقلانه آن است که در زمینه‌ای که رقیب کمی دارد، متخصص شود مگر اینکه خیلی مشهور باشد. آزاد نویسی که به اصطلاح رویِ بورس باشد، تنها خیلی زود مقام و منزلت پیدا می‌کند در این صورت، وقتی که نویسندگانِ رسمی وتمام وقتِ روزنامه سرشان شلوغ است یا تخصص کافی ندارند، سردبیران مرتباً به این افراد روی می آورند و درخواست مطلب می کنند. در پایان، می خواهم نکته ای رابه جوانترهایی که می‌خواهند روزنامه‌نگار شوند، تذکر دهم. از همان هفته اولی که در روزنامه مشغول به کار می‌شوید، مطلبی ننویسید که باعث تحقیرِ سیاستمداران یا سرشکستگیِ دولتمردان شود. تا وقتی که رویِ خط بیفتید، مدت زمانی طول می‌کشد تنها راه ممکن، سخت‌کوشی و تلاش بی‌امان است، و قبل از هر چیز، باید شایستگی شما به اثبات برسد. اگر در مدرسه انشایا مقالات خوبی می‌نویسید. تضمینی نیست که حتما روزنامه‌نگار خوبی هم بشوید. روزنامه‌نگاری، با کنارِ هم گذاشتنِ جملات و عباراتِ جذاب خیلی فرق دارد ٭.

ام.وی کاماث

ترجمه قاسم طلوع

‫۳ نظرها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

5 × دو =

دکمه بازگشت به بالا